تجلي قرآن در شعر شهريار

پدیدآورمهدی مجتهدی

تاریخ انتشار1388/09/16

منبع مقاله

share 424 بازدید
تجلي قرآن در شعر شهريار

مهدي مجتهدي
[سيد محمد حسين بهجت تبريزي (شهريار)]
گاهشماري كوتاه از زندگي

در شهريور سال 1285در تبريز و از ميان خانواده‌اي روحاني قدم به عرصه هستي نهاد. آغازين روزهاي حضور او در خانواده، مقارن بود با ظهور قيام‌هاي انقلابي مشروطه خواهان به رهبري ستارخان و باقر‌خان.
او پس از اتمام تحصيلات ابتدايي در مكتب قريه خشگناب، روستاي اجدادي‌اش، تحصيلات عربي را در مدرسه طالبيه تبريز به انجام رساند.
در سال 1300 با اتمام سيكل اول متوسطه در تبريز، جهت تكميل تحصيلات مدرسه به دار‌الفنون وارد شد.
او كه از اوايل كودكي قريحه شعري خود را بارها آزموده بود، در اين زمان تخلّص خود را با تفأل به ديوان حافظ از بهجت به شهريار تغيير داد.
او كه در 1303 وارد مدرسه عالي طب شده بود، در پي بحراني روحي، در آخرين ترم تحصيلي، طب را رها كرد و در پي اشتغال در اداره ثبت اسناد به استخدام بانك كشاورزي در‌آمد.
پس از فوت پدر و مادر در سال 1332 به تبريز بازگشت و تشكيل خانواده داد.
مي‌توان آغاز تحول عظيم روحي و اعتقادي او و انزواي تدريجي‌اش را كه قرين كتابت قرآن نيز بود در حدود سال 1334 دانست.
اين شاعر برجسته ميهنمان در پي بيماري ريوي، در 27 شهريور 1367 دار فاني را وداع گفت و در مقبرة الشعراي تبريز به خاك سپرده شد.
???
دقتي مختصر در زندگي استاد شهريار، تسلط او به زبان عربي و انس او با متون عربي بويژه قرآن كريم را تأييد مي‌كند. تحول استاد (كه به قول خودش: بت‌شكني‌هايي بود كه به تائب شدن وي انجاميد)، مقدمه‌اي بود براي ياد‌آوري آنچه از والدين به ارث برده بود، از اخلاق و تقوا و ارادت به اهل‌بيت?.
آنچه درباره شهريار و توجه او به مضامين بلند سخن الهي پيش روي شماست، تنها گزيده‌اي است كه بر مبناي كتاب امام علي(ع) در نگاه شهريار، به رشته تحرير در‌آمده و آيات مشخص شده در آن را ـ‌كه غالباً در شأن مولاي متقيان و اهل‌بيت عصمت? بوده‌ـ به‌ترتيب آمدن آن در قرآن متذكر شده است، و الاّ بررسي دقيق و كامل اشعار استاد درخور كتابي است گرانسنگ:
???
يا أيها الّذين آمنوا أطيعوا اللّه و أطيعوا الرّسول و أولي الأمر منكم… (سوره نساء، آيه 59)
در اين شعر كه ترجمه‌اي است از شعري منسوب به حضرت امير(ع) در ديوان منسوب به ايشان، آمده:
چه شد، عهد خدا بر من شكستيد الا اي حــاسـدان عـهـد بشكـن!
بـه قـرآن طـاعت من كـرد واجـب به هر مؤمن، خداي حي ذو‌المَن1
توجه به سه كلمه كليدي: قرآن، طاعت و مؤمن كه با قيد واجب (امر الهي) همراه شده، آيه 59 سوره نساء را به‌ياد مي‌آورد.
إنّما وليكم اللّه و رسوله و الّذين آمنوا الّذين يقيمون الصّلاة و يؤتون الزّكاة و هم راكعون (سوره مائده، آيه 55)
در اين بيت از شعر معروف مناجات:
برو اي گداي مسكين در خانه علي زن كه نگين پـادشاهي دهـد از كرم گدا را2
و اين بيت از شعر مناجات سحر:
نگين خاتم جم، در نماز مي‌بخشند نظـر به حُقّه‌3 رنـدان پـاكبـاز كـنيد4
استاد اشاره مي‌كند به شأن نزول آيه 55 سوره مائده، كه مربوط به بخشش انگشتر توسط امير‌المؤمنين(ع) در حين ركوع به سائل است و وجه بارزي از حاكميت حضرت، بعد از پيامبر، يعني: كسي پس از رسول اكرم شايسته خلافت است كه در حال ركوع زكات داده. اين شاخصه‌اي بود كه در تاريخ اسلام، انحصاراً در مورد حضرت علي(ع) مصداق پيدا كرده است.
???
… إنّما أنت منذر و لكلّ قوم هاد (سوره رعد، آيه 7)
در ترجمه‌اي كه شهريار از خطاب منظوم حضرت علي(ع) به حارث همداني سروده، از قول حضرت مي‌گويد:
هـر كـه مرد از جـهان مرا بيند خواه اهل صلاح و خواه فساد
بـر سـرم ‌اهـتـزاز پرچـم ‌‌حـق نقـش پـرچـم:«لكلّ قوم هاد»5
و در منظومه صداي خدا:
ديــده ز‌ديــدار خــجـل مــي‌‌‌شــود ورد زبـــان نــغـمـه‌‌ دل مـــي‌شــود
در ره ايـن كـعـبـه مـنـادي عـلي است ز‌آن كه نذير احمد و هادي علي است6
در ذيل آيه 7 سوره رعد احاديث زيادي است، من جمله: پيامبر اكرم خطاب به علي(ع) فرمودند:
أنا المنذر و أنت يا علي الهادي إلي أمري».7
من بيم‌دهنده [مردمم] و تو اي علي هدايتگر‌[شان] به آنچه بر آن مأمورم.
???
… إنّما يريد اللّه ليذهب عنكم الرّجس أهل البيت و يطهّركم تطهيرا… (سوره احزاب، آيه 33)
در شعري كه شهريار تبريزي در ستايش مرزبان حماسه جاويد، علامه اميني، و اثر سترگ او، الغدير، سروده، به يكي از اختصاصات معصومين كه مستند به قرآن است اشاره مي‌كند:
كــار وصــي چــون نـبـي، (امـر الهـي) بـود
امـر خـدا، خـلـق را، شـور بـه ســر كـوبـدا
امـر گـر از خـلق شد، شور در آن جـايز است
امـر خـدا، خـلـق را، شــور بـه سـر كـوبـدا
مظهر تطهير حق، با چو مني، گو يكي است؟
آهـن سـرد ايـن قـدر كس بـه ‌هـدر كـوبـدا؟8
كه به (آيه تطهير) و پاكي اهل‌بيت? از هر‌گونه خطا و لغزش اشاره دارد.
و يطعمون الطّعام علي حبّه مسكيناً و يتيماً و أسيرا (سوره انسان، آيه 8)
سوره انسان كه به نام‌هاي «دهر» و«هل أتي» نيز شهرت دارد، يكي از مشهور‌ترين آيات را در شأن اهل‌بيت پيامبر? يعني (حضرت علي(ع)، حضرت فاطمه‌ے و امام حسن و امام حسين(ع)) در خود جاي داده است.
شهريار تبريزي بر همين اساس، در پايان شعر (شأن نزول هل أتي) كه داستان نزول اين سوره است، مي‌گويد:
هل أتي نازل در شأن بتول عذرا است مرحـبا مهبط تنزيل خـداوند حـكيم9
يا آنجا كه در منقبت ساقي كوثر سروده:
با انبيا به سر و علن، نصرتت قضاست يـا مظـهر العجـائـبِ يـا مرتضـي عـلي
فياض در فضـيلت تـو گفتـه (هل أتي) لـولاك در فتـوت تـو، (لافتي) عـلي10
???
و الشّمس وضحاها، والقمر إذا تلاها. (سوره شمس، آيه 1ـ 2)
در منظومه صبر و ظفر اين شاعر تبار آل‌اللّه، مي‌گويد:
غيـر ولايت، چـه جـانشين نبوت؟ تالي و الشّمس بين كه و القمر آيد11
در تأويل دو آيه فوق، روايتي است كه مي‌فرمايد: منظور از «والشّمس و ضحاها»، رسول‌اللّه است و منظور از «و‌القمر إذا تلاها»، امير‌المؤمنين علي‌بن ابي‌طالب(ع) است.12
???

حم (حا ميم)

اين آيه كه از حروف مقطعه تشكيل شده، در آغاز هفت سوره: غافر، فصّلت، شوري، زخرف، دخان، جاثيه و احقاف آمده است (و بلافاصله پس از آن، از قرآن و وحي سخن به ميان آمده).
با مراجعه به روايات و احاديث در‌مي‌يابيم كه حم، يكي از اسامي رسول اكرم است.13 و در نتيجه مراد از آل حم، اهل‌بيت? هستند14 و مرحوم شهريار با ريز‌بيني خاص خود به آن توجه كرده:
اين علي بود كه مي‌گفت، ببين تا زهرا هنرش چيست، زهي همت آل حاميم15
???
پر‌واضح است كه در اشعار شاعري، چون استاد شهريار، بسيار به آيات و روايات پرداخته شده چون:
جـلـوه خـالـق اعظـم ننمـايند بـه خـلق مـگـر از غـرفـه(إنّك لعلي خـلـق عظـيم)16
طفلي از كوچه ندا داد و(فلا تقهر)17خواند نكـند كـامـده بـاشـد به در خـانـه يتيم18
و يا در شعر جوال نخوت:
عنكبوتستيم و ابدان چون بيوت اوهن الابيات، بيت العنكبوت19
كه اشاره ايست به آيه 41 سوره عنكبوت:
مثل الّذين اتّخذوا من دون اللّه أولياء كمثل العنكبوت اتّخذت بيتا و إنّ أوهن البيوت لبيت العنكبوت لو كانوا يعلمون.
و يا در جايي كه از قول حضرت امير(ع) به مخالفانشان، مي‌گويد:
چو بي‌مهر ولي شد چيست ايمان؟ چـراغي كش فـرو خـشكيد روغن
نـيـابـد حـاسـد مــا بـوي جـنـت مگر اشـتر رود در چـشـم سـوزن20
بيت دوم، ضمن اينكه اشاره به حديثي از رسول اكرم‌ است، كه مي‌فرمايند:
… «لا يدخل الجنّة مبغض لي و لعلّي»21 …
… كسي كه بغض من و علي را در سينه دارد، وارد بهشت نمي‌شود…
ترجمه مثلي است كه از قرآن اقتباس شده و كنايه است از كاري كه امكان‌پذير نيست:
«إنّ الّذين كذّبوا بآياتنا و استكبروا عنها لا‌تفتّح لهم أبواب السّماء ولا‌يدخلون الجنّة حتّي يلج الجمل في سمّ الخياط وكذلك نجزي المجرمين». (سوره اعراف، آيه40)
از اين موارد در اشعار استاد بسيار است و اميد است در مجالي ديگر به آنها پرداخته شود.

پاورقيها:

1. امام علي(ع) در نگاه شهريار، ص 52.
2. همان، ص 82.
3ـ ظرف كوچكي كه در آن جواهر يا اشياء ديگر گذارند. فرهنگ فارسي.
4. امام علي(ع) در نگاه شهريار، ص 99.
5. همان، ص 45.
6. همان، ص 84.
7. بحار الانوار، ج 35، ص 400.
8. امام علي(ع) در نگاه شهريار، ص 120.

مقالات مشابه

نقد ديدگاه مستشرقان در مورد تاثيرپذيري قرآن از اشعار عصر نزول

نام نشریهقرآن پژوهي خاورشناسان

نام نویسندهاسماعیل ابراهیمی, محمد جواد اسکندرلو

تناصّ قرآنی و روایی در شعر عبدی کوفی

نام نشریهعیون

نام نویسندهغلام‌عباس رضایی هفتادری, فیض‌الله مددی

تجلّی قرآنی- شاعرانه حضرت علی(ع) در شعر کهن فارسی

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهاحمدرضا یلمه‌ها, مسلم رجبی

تاثیرپذیری شمس مغربی از قرآن مجید

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهاسماعیل آذر